به گزارش سرویس فرهنگی مشرق، یوسفعلی میرشکاک شاعر، در گفتوگو با تسنیم،با اشاره به ویژگیها و سبک کاری مرحوم محمدرضا آقاسی گفت: آقاسی شاعری بود که هماکنون دیگر نظیر آن را نداریم و شاعران معاصر نخواهند توانست جای او را پر کنند، وی مردمیترین شاعر معاصر بود، آقاسی توانست تودههای اعماق را با شعر آشتی دهد و اینها از نتایج نسبتی است که با ساحت قدسی داشت.
وی افزود: هر آنچه در شعر مرحوم آقاسی دیده میشود و تأثیری که بر تودههای مردم میگذاشت، نتیجه عشق بیقید و شرط این شاعر بود. هر شاعر دیگری هم به واقع این مقدار به اهل بیت(ع) عشق بورزد، به پایگاه مرحوم آقاسی خواهد رسید، ولی دشواری این است که ما چنین باورمندی را در بسیاری از شاعران نمیبینیم، به هر حال آقاسی هیچگاه خود را شاعر به معنای متعارف کلمه حساب نمیکرد، عاشقی بود که خردمندانه به تجلیات حضرت حق عشق میورزید و تمام وجودش صدای سخن عشق شده بود.
میرشکاک با اشاره به افرادی که در ظاهر تلاش دارند شعر و ظاهر خود را شبیه به آقاسی کنند و راه او را ادامه دهند، تصریح کرد: من امیدوارم همه آنهایی که سعی میکنند پا جای پای او بگذارند، موفق شوند، اما شاعر تا به نقطه توحید نرسد و موحد حقیقی نباشد، شعرش در نمیگیرد، آقاسی با سخنوری، هنر شاعری، ایهام، تضادو تناسب و سایرصنایع بدیعی، آقاسی نشد، اینها لازم است، اما در حکم ظرفاند که باید از عشق پر شود نه به مردم و نه برای مردم، تنها برای آسمانیان برای ایزدیان. آقاسی تمام وجودش بین زمین و آسمان معلق بود، چون دل و روحش از دامن ساحت قدس آویزان بود، بنابراین با تقلید نمیتوان کار او را به صورت واقعی ادامه دارد، چرا که خلق را تقلیدشان بر باد داد. این شاعران بدانند اگر عشق و ایمان را تقویت کنند، موفق خواهند شد.
وی ادامه داد: مرحوم آقاسی هیچ گاه از فروتنی، ادب و تواضعی که نسبت به من، اوستا و شهید آوینی داشت، نکاست و سیرو سلوکش را عاشقانه و دلبرانه تاب آورد و هر آنچه را که به او به عنوان یک مسلمان گفته شده بود، با جان و دل اطلاعت کرد و خداوند پاسخ این اطاعت صادقانه را به او رساند.
این شاعر با اشاره به خاطراتی که از مرحوم آقاسی برای وی برجا مانده است، گفت: خاطرات ویژهای که حائز اهمیت است، متاسفانه غیر قابل تعریف است، اما باید گفت،آقاسی برای همیشه در یادها و نامها خواهد ماند، چرا که هرگز نمیرد آنگه دلش زنده شد به عشق، دیگرانی هم که میخواهند ادامه دهنده راه او باشند این را بدانند که آقاسی تصنع و تکلف در کارش نبود، به خاندان اهل بیت(ع) عشق ورزید و پاسخ عشقش را نیز گرفت.
وی به سابقه آشنایی خود با محمدرضا آقاسی اشاره کرد و گفت: در سالهایی که من مسئول صفحه شعر روزنامه کیهان بودم، یک روز محمدرضا آقاسی آمد انجا و شعرهایش را به من نشان داد، من طبق عادت همیشگی کاغذها را پاره کرده و در سطل انداختم، برخلاف دیگر شاعران که با فریاد و خشونت واکنش نشان میدادند،آقاسی خنده ای کرد و گفت:پس معلوم است هنوز نشده آن چیزی که باید بشود، گفتم تا کجا میتوانی ادامه دهی؟ گفت: تا هر جا که بگویی گفتم، تا قیامت گفت پاشو برویم. آن روز دوشنبه بود و من کلاس درس داشتم از کیهان راه افتادیم و این همراه من بود تا جایی که دیگر نیازی به شاگردی کردن نداشت.
میرشکاک به ولایتپذیری مرحوم آقاسی اشاره کرد و گفت: آقاسی از کربلا به یک معنا شروع میکرد و تا ظهور پیش میرفت، در دایره عشق این شاعر تشیع که یک بسیجی ولایتمدار بود، اخلاص وجود داشت، اگر علاقهای به فردی داشت سفارشی نبود وی قبل از آنکه بخواهد شاعری کند، بسیحی مخلص بود، نمونه یک شاعر بسیجی. همان طور که شهید آوینی هنرمند و متفکر بسیجی است. مسلماً بسیجی بیهدف و بیغرض نیست، در این عالم سیر ویژهای دارد، حدود را میشناسد، ولایت ظاهر و باطن و نسبت بین این دو را میدانست، اما سیاسی و حزبی نبود، خیلیها سعی میکنند از ولایت برای خود استفاده کنند و به نحوی نسبت خود را به ولایت جلوه میدهند که فوایدی برایشان داشته باشد آقاسی مطلقاً اینگونه نبود و عشق وافری به رهبر معظم انقلاب داشت و شعری نیز درباره ایشان سرود.
وی افزود: هر آنچه در شعر مرحوم آقاسی دیده میشود و تأثیری که بر تودههای مردم میگذاشت، نتیجه عشق بیقید و شرط این شاعر بود. هر شاعر دیگری هم به واقع این مقدار به اهل بیت(ع) عشق بورزد، به پایگاه مرحوم آقاسی خواهد رسید، ولی دشواری این است که ما چنین باورمندی را در بسیاری از شاعران نمیبینیم، به هر حال آقاسی هیچگاه خود را شاعر به معنای متعارف کلمه حساب نمیکرد، عاشقی بود که خردمندانه به تجلیات حضرت حق عشق میورزید و تمام وجودش صدای سخن عشق شده بود.
میرشکاک با اشاره به افرادی که در ظاهر تلاش دارند شعر و ظاهر خود را شبیه به آقاسی کنند و راه او را ادامه دهند، تصریح کرد: من امیدوارم همه آنهایی که سعی میکنند پا جای پای او بگذارند، موفق شوند، اما شاعر تا به نقطه توحید نرسد و موحد حقیقی نباشد، شعرش در نمیگیرد، آقاسی با سخنوری، هنر شاعری، ایهام، تضادو تناسب و سایرصنایع بدیعی، آقاسی نشد، اینها لازم است، اما در حکم ظرفاند که باید از عشق پر شود نه به مردم و نه برای مردم، تنها برای آسمانیان برای ایزدیان. آقاسی تمام وجودش بین زمین و آسمان معلق بود، چون دل و روحش از دامن ساحت قدس آویزان بود، بنابراین با تقلید نمیتوان کار او را به صورت واقعی ادامه دارد، چرا که خلق را تقلیدشان بر باد داد. این شاعران بدانند اگر عشق و ایمان را تقویت کنند، موفق خواهند شد.
وی ادامه داد: مرحوم آقاسی هیچ گاه از فروتنی، ادب و تواضعی که نسبت به من، اوستا و شهید آوینی داشت، نکاست و سیرو سلوکش را عاشقانه و دلبرانه تاب آورد و هر آنچه را که به او به عنوان یک مسلمان گفته شده بود، با جان و دل اطلاعت کرد و خداوند پاسخ این اطاعت صادقانه را به او رساند.
این شاعر با اشاره به خاطراتی که از مرحوم آقاسی برای وی برجا مانده است، گفت: خاطرات ویژهای که حائز اهمیت است، متاسفانه غیر قابل تعریف است، اما باید گفت،آقاسی برای همیشه در یادها و نامها خواهد ماند، چرا که هرگز نمیرد آنگه دلش زنده شد به عشق، دیگرانی هم که میخواهند ادامه دهنده راه او باشند این را بدانند که آقاسی تصنع و تکلف در کارش نبود، به خاندان اهل بیت(ع) عشق ورزید و پاسخ عشقش را نیز گرفت.
وی به سابقه آشنایی خود با محمدرضا آقاسی اشاره کرد و گفت: در سالهایی که من مسئول صفحه شعر روزنامه کیهان بودم، یک روز محمدرضا آقاسی آمد انجا و شعرهایش را به من نشان داد، من طبق عادت همیشگی کاغذها را پاره کرده و در سطل انداختم، برخلاف دیگر شاعران که با فریاد و خشونت واکنش نشان میدادند،آقاسی خنده ای کرد و گفت:پس معلوم است هنوز نشده آن چیزی که باید بشود، گفتم تا کجا میتوانی ادامه دهی؟ گفت: تا هر جا که بگویی گفتم، تا قیامت گفت پاشو برویم. آن روز دوشنبه بود و من کلاس درس داشتم از کیهان راه افتادیم و این همراه من بود تا جایی که دیگر نیازی به شاگردی کردن نداشت.
میرشکاک به ولایتپذیری مرحوم آقاسی اشاره کرد و گفت: آقاسی از کربلا به یک معنا شروع میکرد و تا ظهور پیش میرفت، در دایره عشق این شاعر تشیع که یک بسیجی ولایتمدار بود، اخلاص وجود داشت، اگر علاقهای به فردی داشت سفارشی نبود وی قبل از آنکه بخواهد شاعری کند، بسیحی مخلص بود، نمونه یک شاعر بسیجی. همان طور که شهید آوینی هنرمند و متفکر بسیجی است. مسلماً بسیجی بیهدف و بیغرض نیست، در این عالم سیر ویژهای دارد، حدود را میشناسد، ولایت ظاهر و باطن و نسبت بین این دو را میدانست، اما سیاسی و حزبی نبود، خیلیها سعی میکنند از ولایت برای خود استفاده کنند و به نحوی نسبت خود را به ولایت جلوه میدهند که فوایدی برایشان داشته باشد آقاسی مطلقاً اینگونه نبود و عشق وافری به رهبر معظم انقلاب داشت و شعری نیز درباره ایشان سرود.